آیا دانش آموزان نسل اینترنت و شبکه های اجتماعی باسوادتر خواهند شد؟!
مطالعات محققان دانشگاه های کرنل و پکن نشان می دهد به اشتراک گذاری و ارسال مجدد مطالب دریافت شده در شبکه های اجتماعی، با عملکرد حافظه و فرآیند یادگیری تداخل دارد.
تحقیقات این دانشگاه نشان می دهد تصمیم در مورد ارسال کردن و یا نکردن یک مطلب، سبب صرف منابع شناختی می شود و همین موضوع با فرآیند یادگیری و حافظه تداخل دارد.
در این مطالعه از تعدادی از داوطلبان دانشجو خواسته شد که پس از دریافت مجموعه ای از پیام های توییتری، آنها را مطالعه کنند. گروهی از این داوطلبان دو گزینه 'پست مجدد' و 'پیام بعدی' را در اختیار داشتند، اما گروه دیگر پس از مطالعه تنها امکان استفاده از گزینه پیام بعدی را داشتند.
دو گروه سپس در یک آزمون درباره محتوای پیام ها شرکت کردند و نتیجه این بود: خطاهای گروهی که امکان ارسال مطالب را برای سایرین داشتند، دو برابر گروه دیگر بود و همچنین آنها اشتباه بیشتری در زمینه درک مفهوم داشتند. محققان صرف منابع شناختی برای انتخاب یا خودداری از انتخاب پیام ها و ارسال مجدد آنها را دلیل این امر می دانند.
حال به موضوع بپردازیم که آیا امروز با دسترسی به فناوری های نوین و تسهیل در پژوهش و مطالعه و هوشمندسازی و با دراختیار داشتن حجم گسترده محتوای اینترنتی در ویکی ها و موتورهای جستجو با سوادتر و هوشمندتر از نسل گذشته شده ایم ؟
خودمانی بپرسم، با هوش تر شده ایم یا خودمان را به باسوادی می زنیم؟و تنها ژست با سواد می گیریم،هر وقت هر کسی از هر چیزی سخن میگوید ما باید تظاهر کنیم دربارۀ آن چیزی میدانیم.
شاید در هیچ عصری به اندازه عصر حاضر نمیتوانستم به این راحتی وانمود کنیم که خیلی میدانیم، بدون اینکه واقعاً چیزی بدانیم. ما مرتباً به مطالبی در فیسبوک، توئیتر یا ایمیلهای خبری نوک میزنیم و بعد آنها را نشخوار میکنیم.
به جای تماشای فیلمها، مسابقات ورزشی، مراسم اُسکار و یا مناظرههای انتخاباتی، میتوانید بهراحتی توئیت لحظه به لحظۀ دیگران از آن را تماشا کنید یا اصلاً روز بعد خلاصهاش را بخوانید.و این حکایت هر روزمان است....
چندی قبل مقاله ای می خواندم از تیم وو با عنوان "If a Time Traveller Saw a Smartphone" با این ترجمه که "اگر مسافر زمان با موبایل هوشمند مواجه میشد! " چه میکرد؟
مطلب جالب این مقاله این بود که برای بررسی تاثیر اینترنت بر نسل امروز و پاسخ به سوالات جدی همچون ، آیا اینترنت از ما انسان های تنبل ساخته و یا ما را توانمند کرده است؟و بطور کلی برای پاسخ به این سوال محوری که شاید سوال خیلی از افراد باشد که اینترنت چه بر سر ما آورده است؟و تاثیر اینترنت بطور کلی بر توانایی و هوشمندی نسل امروز و آینده چه خواهد بود؟ اقدام به شبیه سازی و مواجهه یک مسافر زمان با یک نسل امروزی مجهز به ابزارهای مردن زده است.
تیم وو اینطور نقل می کند:
یک مسافر زمان فرهیخته که در سال ۱۹۱۴ زندگی میکرده، وارد اتاقی میشود که توسط پرده به دو قسمت تقسیم شده است. محققی به او میگوید که وظیفهاش، از طریق پرسیدن هر سؤال دلخواهی، مشخص کردن هوش شخصی است که در طرف دیگر پرده قرار دارد.
پرسشهای مسافر زمان با صدایی که دارای لهجه است (لهجه امریکایی قرن بیست و یکم) جواب داده میشود که او تشخیص نمیدهد. زنی که در آن طرف پرده است دارای یک حافظۀ فوقالعاده است. او میتواند بدون تأخیر زیادی هر متنی از کتاب مقدس یا شکسپیر را بخواند. توانایی ریاضی او فوقالعاده است – سوالهای سخت ظرف چند ثانیه حل میشوند- او همچنین و اگر چه با تلفظی عجیب، قادر به صحبت کردن به چند زبان خارجی است. از همه جالبتر، توانایی او در توصیف تقریباً هر نقطهای از زمین با جزئیات زیاد است گویی که آن را از بالا مشاهده میکند. او همچنین در ربط دادن مفاهیم به ظاهر تصادفی به یکدیگر ماهر است و وقتی مسافر زمان از او میپرسد که چگونه خداوند میتواند هم خیر باشد و هم قادر مطلق، او میتواند پاسخهای نظری پیچیدهای ارایه کند.
بر اساس این آزمون تورینگ [۶] تعدیل شده، مسافر زمان ما این طور نتیجه میگیرد که در قرن گذشته، نژاد بشر به یک سطح جدید هوش برتر دست یافته است. او با ملاحظه استفاده از یک زبان ویژه که در سال ۱۹۱۴ موجود نبود (و بعدها توسط جان فون نویمان ابداع شد) ممکن است این طور نتیجه بگیرد که نژاد انسان به مرحلهای بینظیر رسیده، جایی که در آن به هوش و بینشی فراتر از فهم ذهن سال ۱۹۱۴ دست یافته است.
البته آن زن پشت پرده یکی از ما است. به بیان دیگر او انسانی عادی است که فهم خود را با دو ابزار تقویت کرده است: تلفن همراهش و نیز اتصالش به اینترنت یا به عبارت دیگر پایگاههایی چون ویکیپدیا، گوگلمپز و کورا.
برای ما او معمولی است ولی برای آن مرد حیرتانگیز است. با استفاده از ماشینها، ما انسانهای ارتقایافته و خدایان مصنوعی هستیم اگر چه نسبت به این واقعیت مانند سایر اموری که به آن عادت داریم به نحو چشمگیری بیتفاوت شدهایم.
حال حقیقت چیز دیگری است بدون این ابزارها، مساله برطرف میشود و ما کودنتر از آن دوستمان هستیم که در اوائل قرن بیستم زندگی کرده است و دامنه توجه طولانیتری دارد و ممکن است بتواند لاتین را بخواند و بنویسد و حساب را سریعتر از ما انجام دهد.
و اینک شاید جای درنگ باشد تا در شیوه بهره گیری از فناوری تجدید نظر نماییم و بهترین شیوه آن است که محصولاتی را انتخاب نماییم که به ما در انجام کارهایی کمک میکنند که در غیر این صورت از انجام آن ناتوان بودیم. نه آنکه حتی کارهای ساده ما را عهده دار شده و به نحوی کم کم حتی جای ما فکر هم خواهند کرد .....
و آینده دانش آموزان ما در گرو اصلاح زاویه دیدمان در شیوه بهره برداری از فناوری است و به قطع این انتخاب سرونوشت ساز دو آینده برای متصور خواهد نمود:
آینده ای با انسان هایی هوشمند و توانمند در فناوری
و آینده ای با انسان ایی تنبل و وابسته و مصرف گرا که بدون ابزارهای نوین کودنی مدرن هستند.
- دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۲۹ ق.ظ