تربیت مجازی
یادداشتی در پاسخ به سوالات متواتر مربیان گرانقدر " آیا اساسا امکان فعالیت های تربیتی در فضای مجازی ممکن است؟""آیا مربیان و معلمان دلسوز مجوز استفاده از ابزارهای مجازی برای تربیت متربیان را دارند؟"آیا تعاملات مجازی مربیان و متربیان بیشتر فرصت زا می باشد یا تهدیدزا؟
برخلاف رویه رایج که سوالات خود را از موتورهای جستجوگر همچون گوگل می پرسیم و معمولا جوابی میگیرم جواب دقیقی از دانای کل یا همان گوگل به این سوال یافت نمی شود پس بهتر است برای حل مسئله خودمان دست بکار شده و کمی مطالعه و تحقیق و در نهایت همفکری کنیم:
شاید پیش از هر پاسخ عجولانه ای لازم است که باورهای خود را نسبت به کلیّت رسانهها تصحیح کنیم. مطالب زیادی در اینباره وجود دارد که برای نمونه میتوان به «توصیههای هفتگانهی نیل پستمن» برای پرورش انسانی که اسیر ماشین نمیشود اشاره کرد و از آنجایی که تأثیرگذاری این رسانهها بر کاربران در سه سطح «بینش»، «گرایش» و «کنش» به اثبات رسیده، لازم است تا کاربران پیش از استغراق در آن، از گزارههای بنیادین تمدن غرب آگاهی کافی داشته باشند.
🗂در سطح «بینش» لازم است بدانیم که مبنای این تمدن بر کفر و الحاد نهاده شده و «انسان محوری» (اومانیسم) در برابر «خدامحوری» (تئوئیسم)، «طبیعتگرایی» (داروینیسم) در برابر «خلقتشناسی»، «تجربهگرایی» (امپیریسیزم) در برابر «الهیات»، «پوچ گرایی» (نیهیلیسم) در برابر «معادگرایی»، «بیقیدی» و «اباحهگرایی» (لیبرالیسم) در برابر «بندگی» و «حقطلبی» صفآرایی کرده است. طبیعتاً چینش ساختاری و محتوایی رسانههای اجتماعی که دستاورد تکنولوژیک چنین تمدنی است کاملاً مستعد القای پنهان و آشکار گزارههایی از این قبیل است.
🗂در سطح «گرایش» تمام تلاش تمدن غرب معطوف به نشان دادن چهرهای زیبا و دلفریب از خود است. چهرهای بزک کرده که دل هر غریبهای را برباید و چنان شیفته خود سازد که مثلاً لغت غربی را بر زبان مادری خویش، لباس عریان و بدن نمای غربی را بر پوشش خود و اطوار غربی را بر سنت اسلامی ارجحیت دهد.
🗂حاصلجمع دو مؤلفهی بالا در سطح «کنش» خودش را نشان میدهد که با نگاهی گذرا به جامعهی خودمان، در بروز و ظهور انواع ناهنجاریهای اجتماعی فرهنگی مذهبی در خیل شیفتگان و دلباختگان فرهنگ غرب هویدا است.
اینکه انسان موجودی اجتماعی است واز طرفی ارتباطات بعنوان یک نیاز و در مقابل بستر فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به ظاهر فرصت و پاسخی مغتنم و بسیاز جذاب بویژه برای جوانان بدبن منظورمی باشد هیچ شکی نیست، لکن در چند سال گذشته تلاشهای پراکندهای برای شناسایی ابعاد تأثیرگذاری، قابلیتها، فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی در موضوع تربیت انجام شدهاست.
با وجود تلاش فراوان در جستجوی تحقیق،پژوهش کاربردی، امیدی به نتیجه نداریم و متأسفانه با وجود آنکه هیچ طرح نظاممندی برای راهنمایی دانش آموزان و معلمان برای استفاده صحیح از فضای مجازی وجود ندارد. به نظر میرسد تنها مسیر هشیاری و اقدام خود دلسوزان امر تربیت می باشد و در گام نخست پاسخ و اندیشه به سوالات پنجگانهی زیر تا پاسخی درخور برای آن بیابند. نگارنده برخی گزارههای ذهنی خود را مبتنی بر پزوهشها و تجربیات ذیل هر پرسش آورده است. شما هم می توانید با اشتراک تجربیات خود و ایده های نوین راهی روشن را در این مسیر فراهم نمایید
1.آیا اساسا لزومی بر استفاده از ارتباطات بر بستر فضای مجازی در فعالیت های تربیتی میان معلم و دانش آموزان وجود دارد؟
📌خیر. تا وقتی فلاسفه، آیندهپژوهان، مهندسین و غولهای تجاری صنعت سایبر تکلیف خود را با سمت و سو و حد و حصر پیشرفتهای سایبری روشن نکردهاند (که احتمالاً هرگز نمیکنند) نمیتوان تربیت انسان الهی را با خوشباوری یا مسامحه به این فضا گره زد. نباید برنامهی تربیتی ما به گونهای با اقتضائات این فضا عجین شود که تغییرات سریع و پیشبینیناپذیر آن، به ما فرصت تأمل و انتخاب حکیمانهی گامهای تربیتی را ندهد و خواه ناخواه به همان سمتی کشیده بشویم که توسعهی فناوریهای سایبری به آن سو میرود. (شد غلامی به جوی کآب آرد / آب جوی آمد و غلام ببرد...)
📌بله. اگر کمی ایدهآل اندیشی را متوقف کنیم و واقع نگر باشیم، میبینیم که چارهای نداریم جز این که فرزندان خویش را برای مواجهه با دنیای رسانهزدهی پیرامون آماده کنیم. چطور میتوان خارج از آب، شناگری را آموخت و چطور میتوان با اکتفای به نظر، از عمل دست شست؟
پس شاید اجتناب ناپذیر باشد که اولیا و مربیان در کنار تمام وظایف سنتی در جهان حقیقی، پاتوقشناسی و پاتوقداری در فضای مجازی را نیز بشناسند و –خوشبینانه- فرزندان را در انتخاب و استفاده از «پاتوق سایبری» راهنمایی کنند یا -بدبینانه- به دنبال بچهها بروند و سر از کار آنها در بیاورند.
شاید هم هر دو پاسخ درست باشد.
2. ارتباطات مجازی ما در چهگونهای از رسانه های مجازی بنا خواهد شد؟
۱- رسانههای اجتماعی انتشار محور
۲- رسانههای اجتماعی گفتگو محور:
۳- رسانههای اجتماعی اشتراک محور:
۴- رسانههای اجتماعی شبکه محور:
#مدرسه سواد فضای مجازی, [29.11.16 04:09]
بلاشک یک مربی اندیشمند حتماً قبل از ایجاد یا رسمیت بخشیدن به یک ارتباط مجازی باید ساحت مورد نیاز خود را شناسایی و بر پایهی آن اقدام به فعالیت کند. منطقی نیست که به صرف تمایل بچهها به استفاده از یک ساحت رسانه ای نیاز واقعی آنها و یا قابلیتهای سایر ساحتها ندیده گرفته شود. از سوی دیگر انتخاب شتابزده و یا ورود حریصانه به این ساحتها میتواند مشکل ساز باشد:
آیا لازم است بیش از یک ساحت برای ایجاد تعاملات مجازی انتخاب کرد؟ یعنی امکان دارد صرفاً با حضور در یک ساحت، نیاز معلمان و دانش آموزان به ارتباطات مجازی برطرف شود؟
آیا ردهی سنی بچهها و موضوع گروه های مجازی در انتخاب ساحت آن بیتأثیر است؟آیا اتلاف زمان، کاهش تمرکز و افزونگی اطلاعات، موجب خستگی و انفعال مخاطب در مقابل پیام نمیشود؟
3. از کدام برنامه ،اپلیکیشن ،ابزارهای خدماتی ،اپراتورهای اینترنتی برای ایجاد تعاملات مجازی استفاده کنیم؟
بعد از انتخاب یکی از ساحتهای چهارگانه رسانههای اجتماعی برای حضور و فعالیت تربیتی، نوبت عملیات و ایجاد گروه و کانال است در جهان ارتباطات و اطلاعات، شرکتهای بزرگ غربی عمدهترین خدماتدهندگان عمومی در زمینه رسانههای اجتماعی هستند. نامهایی مثل گوگل پلاس، فیسبوک، ویکیپدیا، توییتر،اسنپ چت، مای اسپیسو ... در کنار تازه واردانی همچون تلگرام ، اینستاگرم ،واتس آپ، ویچت و ... در نگاه اول مورد توجه قرار میگیرند. اما معمولاً شناخت درستی از مزایا و معایب این ابزارها و رقبای ایرانیشان وجود ندارد.
در این مرحله نیز «حرکت با جریان مدپسند بازار»، «استقبال کورکورانه از برندهای مشهور جهانی»، «بیتوجهی به واقعیتهای فنی دنیای سایبر» و «هیجان نوجویی و نوخواهی» میتواند زمینههای انحراف از اهداف اصلی امر تربیت را ایجاد کند.
پرسش هایی که پیش از انتخاب می بایستی به ایشان پاسخ دقیق داده شود :
پایداری خدمات و اطمینان از حفظ سرمایههای سایبری ما توسط یک شرکت، چقدر در انتخاب آن مؤثر است؟آیا رایگان بودن یا هزینه بر بودن استفاده از خدمات یک شرکت میتواند ملاک خوبی برای انتخاب باشد؟
آیا هیچ سرویس دهنده ایرانی با امنیت بیشتری نیست که به نیاز های این تعامل پاسخ دهد؟
آیا همواره خدمات دهندگان غربی بهتر از نمونههای مشابه ایرانی هستند؟
محافظت از اطلاعات و حریم خصوصی ما چگونه انجام میشود؟
آیا فقط در صورت برتری همه جانبهی یک ابزار ایرانی بر ابزار غربی باید به سراغ آن برویم؟
یا اطلاع از مشخصات فردی، گروههای دوستی، سطح دانش، علایق و سلایق، عمق بینش و نوع نگرش دانشآموزان ما میتواند مورد سوءاستفادهی بیگانگان قرار بگیرد؟ آیا برای شناسایی، برنامهریزی، هدایت، جذب و یا حذف نخبگان یک جامعه به اطلاعات بیشتری نیاز است؟
آیا ترجیح دادن منفعت شخصی بر منفعت جمعی در انتخاب رسانههای اجتماعی درست است؟ آیا یک مربی میتواند اطلاعات شخصی خود و دانشآموزانش را -بدون توجه به عواقب درازمدت آن- در اختیار یک شرکت بیگانه بگذارد و منافع بلندمدت ملی را در این زمینه نادیده بگیرد؟
نفع اصلی شرکتهای بزرگ در ارایه خدمات رایگان رسانهای به کشورهایی که هیچ دفتر یا نماینده رسمی در آن ندارند چیست؟ این شرکتها چگونه میتوانند با جذب تبلیغات و آگهی، هزینههای خدمات رایگانی که به ما میدهند را جبران کنند؟ کدام تبلیغات؟ مگر در اکثر رسانههای اجتماعی تبلیغات وجود دارد؟
آیا عادیسازی، ترویج و توجیه کردن استفاده از راههای غیرقانونی عبور از فیلترینگ برای دسترسی به رسانههای اجتماعی که طبق مقررات کشور دسترسی به آنها مجاز نیست، یک فعالیت تربیتی و پسندیده است؟ اثرات مخرب جانبی عبور از فیلترینگ برای بچهها بیشتر است یا نفع تربیتی ارتباطات مجازی در یک محیط غیرقانونی؟
آیا شرکتهای غربی ارایه دهنده خدمات رسانههای اجتماعی به یک اندازه غیرقابل اعتماد هستند؟ ملاکهای اصلی اعتماد به این شرکتها چیست؟ آیا میتوان از بین بدها، «بدترین» را انتخاب نکرد؟
آیا هرگز به انتخاب نرمافزارهای «متن باز» رسانههای اجتماعی به عنوان یک جایگزین ایمن و خصوصی بجای رسانههای اجتماعی بزرگ فکر کردهایم؟
#مدرسه سواد فضای مجازی, [29.11.16 04:09]
4. چه قوانین اجرایی برای حضور در فضای مجازی بگذاریم؟
وقتی یک مربی با توجه به نیاز دانشآموزان و با اطلاع کامل از ویژگیهای انواع رسانههای اجتماعی دل به دریا زده و با خروج از انفعال بستر تعاملی در فضای مجازی ایجاد کرد، میبایست به طور شفاف و دقیق قوانینی را برای حضور در این مکان ملاقات مجازی تدوین کند. این قوانین باید با تعریف دقیق هدف و حیطه فعالیت آن شروع شود و در ادامه مواردی از این قبیل را شامل شود:ساعتهای مجاز برای حضور /حداقل و حداکثر میزان حضور/حداقل و حداکثر میزان مشارکت در محتوا
پرسش هایی که درمورداین سوال باید به آن بیاندیشیم:
آیا علاوه بر مربی و مربیان، حضور برخی از والدین در «پاتوق سایبری» مطلوب است؟
حضور افراد غریبه (خارج از محیط تعلیم و تربیت) مثل اقوام و دوستان دانشآموزان و مربیان در «پاتوق سایبری» که با اهداف تربیتی تشکیل شده چه مزایا و معایبی دارد؟
آیا مانند فضای حقیقی و کلاسهای درس باید برای «پاتوق سایبری» شرط سنی گذاشت؟ حضور ناهمسالان در یک «پاتوق سایبری» تربیتی چه مزایا و معایبی دارد؟
آیا واقعاً میتوان برای تعامل سازندهی اولیا و مربیان «پاتوق سایبری» بدون حضور بچهها تشکیل داد؟
5. محتوای #خدمات_مجازی را چگونه پایش و پالایش کنیم؟
شاید خوب باشد که در کنار قوانین و مقررات اجرایی تعاملات مجازی در گروه ها و کانال ها، مربی با کمک دانش آموزان اقدام به نوشتن یک مرامنامهی خودمانی کند. متنی ساده و صمیمی که خط و مرزهای محتوایی را توضیح بدهد و تلویحاً ساز و کاری برای پایش و پالایش محتوا توسط خود اعضا مطرح کند.
هیچ مربی و معلمی نباید به راحتی تن به حضور در کانال هایی بدهد که امکان پایش و پالایش محتوای آن برای او وجود ندارد. خطای بزرگ مربیان تازهکار در فضای مجازی، رسمیت دادن به ظرفیت های مجازی ناسالم بچهها با هدف ظاهری اصلاح و ارشاد آنهاست. هیچ درخت کجی را از شاخهاش راست نمیکنند. باید به ریشهها توجه کرد و مراحل ایجاد ظرفیت های #مجازی را به ترتیب پیمود.
در پایان امیدواریم همهی معلمان و مربیان ما با فراگیری سواد رسانهای، ضمن بهرهبرداری از فرصتهای موجود در عرصهی رسانههای مجازی اجتماعی، الگو و راهنمای خوبی برای نسل آینده در #فضای_مجازی باشند. ان شاء الله.
تلخیص_مقاله _ارزشمند_دوست_گرانقدر_حسین_غفاری
- سه شنبه, ۹ آذر ۱۳۹۵، ۰۴:۰۲ ب.ظ