ما باید به یک باور برسیم و آن این است که با نسلی مواجهیم که با نسلهای سابق خود، پدران و مادران و پدربزرگان و مادربزرگان خود تفاوت بسیار فاحشی دارد. در دنیا به این نسل، نسل C میگویند، این نسل خصوصیات خاص و مشترک خودشان را دارند. سن آنها از نوجوانی تا حداکثر ٢٥ سال تعریف میشود. آنها کسانیاند که تمام رهبری و راهنماییهای خود را از شبکههای مجازی دریافت میکنند. غالب اوقات فراغت خود را با شبکههای مجازی مشغول هستند، و برای انتقال پیام و دادههای خود از فضای مجازی استفاده میکنند، روابط رودر روی بسیار محدودی دارند، اما چنانچه تصمیم بگیرند تجمعاتی را شکل دهند، از راهبری شبکههای مجازی تبعیت میکنند. نقش والدین در آنها بسیار کمرنگ است. آنها به نوعی شبکههای مجازی را جایگزین آموزههای والدین خود کردهاند. تبعیت آنها از معلمان و سیستمهای آموزش سنتی نظیر والدین و آموزشهای رسمی مثل دبیرستان و دانشگاه هر روز کمتر شده و آموزههای خود را در فضای دیگر دنبال میکنند. چنانچه سیستمهای آموزشدهنده بخواهند با آنها مبارزه قهرآمیز کنند، آنها این سیستمها را دور زده و راه خود را پیدا میکنند. پس بهتر آن است که این سیستمها به جای تحریم شدن در اختیار آموزشدهندگان قرار گیرد و سیستمهای رسمی و والدین برای هدایت و کنترل فرزندان خود شخصا آلوده به این فضا شوند. در غیر اینصورت کسانی که تحریم میشوند خود تحریمکنندگان خواهند بود. تجمع دو روز گذشته بزرگراه ستاری نه نخستین نوع از این تجمعات بود و نه آخرین آنهاست، آنچه در پارک آب و آتش اتفاق افتاد، بازی پاشیدن آب روی دیگران، تجمع میدان مادر و مسائلی شبیه به آن از جمله زنگهایی است که به دنبال هوشیار کردن ما در شناخت این نسل C است. این نسل دهها خصوصیت روانشناسانه و کاربردی دارد. چنانچه ما این خصوصیات را نشناسیم نسل C ما را مجبور به پذیرش تحمیل آنان خواهد کرد.
- ۰ نظر
- ۲۲ تیر ۹۵ ، ۱۵:۴۹